شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام دوستان

ساعت ویکتوریا
+ سلام ورحمت خداي بر دوستان جان / گفت : پندم بده . شنيد : عجب دارم ازکسي که جواهر از غارت دزدان حفظ مي کندولي ايمانش را ازغارت شيطان ايمن نميدارد.
سلام و رحمت خداوند بر شما استاد... ان شاالله دوباره از محضرتان بيشتر استفاده کنيم
سلام استاد بزرگوار..
بعدی همه 20 نظر قبلی
@};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
چقدر دلتنگتم :'(
+ هيچيم و هيچکس نخرد هيچ را به هيچ... اي روزگار ، درگذر از چون و چند ما... . . . طالب آملي
روزگار با قيمت گذاري ارزش فردي را تعيين نمي کند هيچ بودن دليل پوچ شدن نيست آدم بايد از من خالي شود در منيت يار عيان و پيدا شود تا از من خود خالي نشوي چگونه با من او مبتلاي يافتن خويش شوي مردم نامي شدم و بار ديگر مي ميرم و آنجاست که هر چه خواهد او
sobhan
دلِ خوش???????
بعدی همه 10 نظر قبلی
{a h=u4e46d74210332323}sobhan{/a} درود بر کاربر قديمي سبحان . شما را کسي فراموش نمي‌کند چون با يک کلمه دل خوش موجبات دلسردي کاربران را فراهم کرديد و هيچ ايده تازه اي هم از خود بروز نداديد تا بفهميم چگونه ميشود الکي خوش نبود . خود من يکي از همانهايي هستم که مطرح کرديد دارد دست و پا مي زند اما هيچوقت دليل آنرا متوجه نخواهيد شد . حالا هم که لب به سخن گشوديد
{a h=u4e46d74210332323}sobhan{/a} بسيار دير شده و خودتان مي‌بينيد که مثل سابق نيست اما خود من احتياج به حضور هيچکسي ندارم و اگر هم پستي در اين باب گذاشته ام فقط بخاطر همان چند نفري بود که حضور دارند . بنظرم دست از آن وبلاگ و کاربري قبلي بردار و با همين که آمدي بيا ببين اينجا چه امکاناتي دارد که از آن بي خبري :)
polly
103/1/1
ون بلد نيستي اومدي من يادت بدم ولي در کل ديگران گفتند ما ياد نگرفتيم حالا تو اومدي از ما که برماست بر خود يادي کني و بي پروا سخني را نصيب ما کني و لفظي زير زبوني از ما بگيري و هيچ با خود نبري و به ما چي را غلب کني
polly
غزل تو اينجايي و اين شگفت انگيزه
+ وبلاگم ده ساله شد...باورم نميشه ده سااال گذشته از اون همه خاطره....
sobhan
102/12/16
*سحربانو*
چرا از تلگرام نميشه پيام ارسال کرد
پَ رکورد زدين
بعدی همه 12 نظر قبلی
sobhan
@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-
sobhan
تقديم به همه بروبچه هاي پارسي بلاگي..
ستاره ها امشب با هم مهماني از نور دارند انوار تجلي بخش ولايت بر سر مالک اشتر چه حالي دارد هر که را در بزم ولايت نکوست امشب بر تخت ياري اشتر به پا خواسته است و ره ياري مالک را در قرآن‌هاي پاي نيزه تا يک شمشير فاصله تا معاويه را امروز سربازان حيدر به قصد ياري اش آمده اند اي خوارج بدانيد مالک اشتر تنها نيست و اين نسل اشتر بيشمار دارد لبيک يا حيدر
لشکرهاي ام از آن است که بميرم و آرزوي شهادت بماند به دلم مگر مي‌شود ناجي من سيد علي قصدشهادتم را ناديده انگارد مگر استاد سيد مجتبي مرا از جرعه اکسير شهادت نداد جرعه اي با عشق؟مگر الم بر دستش نبود مرا اولين سوار عازم ميدان با خوکان صهيونيست به جنگ مگر پيکرم را ولي خدا نگرفت به زانو براي جان دادن پيش از شهادتم خدايا جز شهادت نده مرا حال دگر
خدا شما رو بدرجه ي شهيد سيد علي و سيد مجتبي برسونه ، يعني به آرزوتون
مي دونم ولي اونا شهيد زنده اند
+ [وبلاگ] مادر ماه
مادر ماه آنجاست که رخ مته يار از آنجا مي تپد و عيان مي‌شود راز دو عالم در چهره ماه ولي خدا امام مطلق سيد علي س روشن و منور به تابش مي‌رسد مادري که جني ماه است همان کوثر جنت است که شيره وجودي اهل بيت النبوه و امامت و اولي لامر منکم در روانشان جاري است خوشا به دل عاشق که رخ ماه و مازاد والايش سيد علي س چشم او را منور کرده است
مي دونم مادرم واقعا ماه
+ آن کس که شناخت ذوقِ تنهايي از سايه‌ي خويشتن گريزان است..‌. #صائب_تبريزي
@};-
سايه مولي اگر شد بر ما استوار و پا برجا آگر نرفتيم به خطا و نشستيم بيعت را آنجا که غيرت و شهامت و يقين و سليم و جانان و کريم و صادق طريقت حيدريان نايب امام عصر عج آقام سيد علي س و علمدار صحراي احمر حضرت آقا ذوليمين سيد مجتبي د ظ ع ذريه اي شريف باور شتابان بر محلکه دين و ايمان مکتبيان حيدري جاويد و استوار مي فهمي تنهايي نباشد سايه ترديد و قائم آل محمد بر آن حقيقت کاشف و حاضر است
انشاالله الرحمن الرحيم مکتب حيدري باقي و جاويد از براي بيعتمداران اين مکتب حافظان و جان برکفان خاندان امام مطلق سيد علي س و آقام سيد مجتبي حيدر ثاني و دگر اولاد صالح و بصير و شجاع آل محمد ص تا هرکجا که عالم ادامه يابد و اولادش و ذريگانش وجود بابرکت و قادر و شافع اش در جهان بذر افشان و باقي اين است آن مسير و آن يقين آن باور سترک و جاويد براي جان برکفان حيدري و حيدريه در اين باور مکتب حيدري
+ [تلگرام] تو مطلع شعري من بيت آخِرم لبخند ميزني باور نميکني تو ميهماني و من يک مسافِرم حرفي نميزني باور نميکني يک عمر مومني صد دل کافِرم اخمي ميکني باور نميکني يک ماه سرديُ، يک فصل گرمترم فکري نميکني باور نميکني يک جان عذابمو ني عقل در سرم پلکي نميزني باور نميکني غمبار اشکمُ سرمست خنده اي جيغي نمي کشي باور نميکني يک شب ميروي صبح ش جنازه ام باور نميکنم باور ميکني پاييز98 #آببر
my writings
102/11/9
هما بانو
خدا نکنه
سلام ممنون/ مادر هماي عزيز يک شاعر و يا يک نويسنده در ذهنش بايد مخاطب هاي گوناگوني داشته باشه / جناب تبريزي قطعا به ناموزون بودن شعر آگاهم و فقط از روي دوست داشتن و فاصله نيفتادن با شعر و فرهنگ اين چند سطر رو روي کاغذ آوردم قطعا اين فيد در مقابل اشعار وزين هم بلاگي هاي جان بسيار ارزش کمتري دارد
همه 8 نظر
زيباست... چه کش و قوسي:)
{a h=golvaje77}شبستان نور{/a} لطف داريد به برادر کوچکتان بانو شبستان
خ ورشيد و آتش با هم پيمان ياري بسته اند اين آتش درون است که عالم تاب گشته صفاي دل معشوق است که از دل عاشق بر خار مغان مي تابد
بدترين ظلم به يک معبود عبدي آتي ست که تو را از گريستن منع کند
+ [وبلاگ] پايان
پايان ما زماني آغاز ميشه که از پايان پاياني بسازيم بي امتداد در خط توان
مگه خالق ما پاياني داره که ما پاياني داشته باشيم ؟
پايان ما عدم ماست و عدم ما آن روزي‌ست که از منيت خود مني بسازيم بي پايان
+ منم تشنه ام ... تشنه يک جرعه آب حرم ... و دلتنگ مشهدالرضا ... *السلام عليک يا علي بن موسي الرضا عليه السلام*
زوار چشمانت را هــر روز اشت?اق? دوبآره اسـ ـت .. رو? از من برمگردان ، دلـ ـم ، طـ ـواف م? خواهـ ـد قبله گاه من
منم ..... و اين نقطه ها درد دل است با صاحبدل
بعدی همه 65 نظر قبلی
ان شاالله
{a h=ammar19}نشريه حضور ?{/a} دلمون تنگ شد
+ [تلگرام] در کار خير حاجت هيچ استخاره نيست اينقدر بين رفتن وماندن نمان؛ بمان . . . محسن عرب خالقي
2-دست خط
هيييي
در کار خير و در طريقت جاويد صيانت از ولايت مطلقه فقيه آنجا که اين دنيا و آن دنيا و جهان چشم دوخته بر رسالت مکتب حيدري که صيانت از نائب حضرت وليعصر ارواحنا فداه امام مطلق سيد علي س و سلاله باور و حيدر ثاني اش علمدار صحراي احمر استخاره کجا يابد مکان و زمان جايي که اين آئين و اين طريقت که بايد با نابودي صهيونيست جهاني هر چه رزل و هرچه صهيونيست نابود تا اين خوف تبديل شود منتج به ظهور
انشاالله الرحمن الرحيم
+ گفتم از کار برد مرا خنده کردنت خنديد و گفت من به تو کاري نداشتم ... . . . وحشي بافقي
ولي هرچه بود کار ما بود با آن يار شيرين سخن و گلگون سيماي باشرف و با صلابت اش آنکه از ثمرات آن شجره طيبه اهل بيت ولايت و امامت باشد که مي‌شود ختم به ظهور منجي عالم بشريت مهدي مصطفي عج جانم به طريق و به وجود پاکش روان بر شمشير جهاد در رهش چگونه شود کارش با ما به پايان رسد آنجا که اميد وصالش بر ما خاتم به هيج فرض و هيچ دليل و منظري ختم و به پايان نرسد الي بعد شفاعت اش
+ [تلگرام] و پنجره‌اي که رو به قاب خنده‌هايت باز نشود هيچ فرقي با ديوار ندارد... . . . مرتضي فتحي
:)@};-
* کميل *
مثل هميشه عالي
براي من تبسم اش آنگه مکتب حيدري شده مسير و مکتب حيدريان و حيدريه بانوان طريقت کوثر حضرت حيدر حي و ثاني اش همان يسارا و ذوليمين به کف داده جان و غيرت و بيعت که هستي بر کاشان تا جهان بر سپهر و کيان عشاق جان بر کف اش باقي است شويم آنجا که صحراي احمر شود محل دنيوي ما براي اداي. دين بر صاحب الزمان مهدي غائب از انظار من و ما والله تبسم نرود به غيرت آن لبيک حيدري هر وقت لحظه پرکشيدن است
چراغ جادو
وبلاگ جانبازان شيميا
رتبه 0
0 برگزیده
46 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
وبلاگ جانبازان شيميا عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top